سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارالقرآن امام علی علیه السلام آموزش و پرورش شهرستان استهبان
یا فاطمه معصومه (س)

بانوی با کرامت

کویر براى حضورت نورانى مى‌شود وپنجره‌هابه شوق رویت، نیمه شبى رابه سوى خورشید باز نمى‌شوند. کوچه پس کوچه هاى قم به یمن حضورت نورانى مى‌شوند و سروهاى آزاد به احترامت قیام مى‌کنند.

آرام آرام، بر پهنه کویر حضور پرولایت شکوفه مى دهد ; غربت به یمن غریب معنا مى‌یابد.

دلم مى خواهد برایتان از بانویى سخن بگویم که خیال سبزتان نیمه شبى بر اقامه سبزش سلام مى‌دهد و در آینه حرمش چهره آراید.

برایتان از بانویى سخن مى‌گویم که همانند زینب علیهاالسلام که براى قیام قربانى داد و خورشید عاشورا را با صبرش تعریف کرد، او هم با قدمهاى پرحیاتش، به سرزمین کویرى قم حیات بخشید ودر رگ ایرانیان خون حمایت از ولایت را جارى ساخت.

برایتان از بانویى سخن مى گویم که به یمن حضورش، شهر قم، مرکز صدور علم ودانش علوى شد و محل رشد وبالندگى.

برایتان از بانویى سخن مى گویم که بارگاه زیبایش، پناهگاه دل هاى عاشقى است که شب هاى چهارشنبه در جمکران بیتوته مى کنند. به نیابت از شیعه در نیمه شب هاى کویرى قم، سربرآستان حرم حضرت دوست مى سایند و براى ظهور گل نرگس دعا مى کنند و از بانوى کرامت، براى شکوفه دادن درخت اجابت استمداد مى طلبند.

معصومه …

معصومه تفسیر معصومیت است که روزگارى در مدینه طلوع کرد، معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها، معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت.

معصومه نگاه سبزى است که از معصومیت سرچشمه مى گیرد، معصومه، روزگار دلداگى است واز غربت به قربت رسیدن.

معصومه ترجمان بلند عاشوراست و قصه با زینب هم سفرشدن.

معصومه فلسفه شیدایى است و غزل ماندن و بودن، معصومه نگین ایران است که درقم، شهر اقامه مى درخشد.

معصومه ضریب بالاى ارادت به ولایت است، معصومه، قصه بلند مدینه تامشهد است.

معصوم انتهاى متبلور است. معصومه سرسلسله تنهایى است، معصومه فانى فى الله است.


|+| ????? ??? ???? مدیر وبلاگ ?? سه شنبه 89/7/13 ???? 4:6 عصر | نظر

قصه های قرآ نی

لقمان حکیم

لقمان حکیم ، غلام سیاهی بود که در سرزمین سودان چشم به جهان گشود.گرچه اوچهره ای سیاه و نازیبا داشت ، اما از دلی روشن ، فکری باز و ایمانی استوار برخوردار بود .اوکه در آغاز جوانی برده ای مملوک بود ، به دلیل نبوغ عجیب وحکمت وسیعش آزاد شد و هر روز مقامش اوج گرفت تا شهره آفاق شد .اومردی امین بود ، چشم از حرام فرو می بست ، از ادای حرف ناسزاو بی مورد پرهیز می کرد و هیچگاه دامن خود را به گناه نیالود و همواره در زندگی شرط عفت و اخلاص را رعایت می کرد .

اوقات فراغت خود را به سکوت و تفکر در امور جهان و معرفت حق تعالی میگذراند و برای گذراندن امور زندگی به حرفه خیاطی و یا درودگری مشغول بود .

لقمان از خنده بی مورد و استهزاء دیگران پرهیز می کردو هیچگاه ارداه خود را تسلیم خشم و هوای نفس نمی کرد، از کامیابی در دنیا مغرور و از ناکامی اندوهگین نمی شد و صبر و شکیبایی او به حدی بود که با از دست دادن چند فرزند ، ازسر زبونی دیدگان خود را به سرشک غم نیالود.در اصلاح امور مردم و حل نزاع و مرافعه آنها سعی وافر داشت و نگذاشت هرگز به دو کس که با یکدیگر مخاصمه و منازعه یا مقاتله کنند ، مگر اینکه در میان ایشان اصلاح کرد و تا ایشان از یکدیگر جدا نشدند ، نگذشت.بیشتروقت خود رادر همنشینی با فقها و دانشمندان وپادشاهان میگذراند ومسئولیت خطیر آنان را گوشزد میکرد و آنان را از کبر و غرور بر حذر میداشت و خود نیز از احوال ایشان عبرت می گرفت .

در این شرایط بود که لقمان شایسته پوشیدن جامه حکمت شد وسپس در نیمروزی گرم که مردم در خواب قیلوله بودند جمعی از فرشتگان که لقمان قادر به رؤیت آنها نبود ، نظرلقمان رادر مورد خلافت و پیغمبری خداجویاشدند.

لقمان در پاسخ فرشتگان گفت : اگر خدای متعال مرا به حتم به قبول این امر خطیر امر کند ، فرمان او را با دیده منّت خواهم پذیرفت و امید و یقین دارم که در آن صورت او مرا در این کاریاری خواهد کرد ومرا از خطا و اشتباه حفظ می کند ولی اگر اختیار رد یا قبول این امر با من باشد ، از پذیرش این مسئولیت بزرگ عذر خواهم خواست و عافیت را اختیار میکنم چون فرشتگان علت امتناع لقمان از پذیرش این مسئولیت را جویا شدند ، لقمان گفت: حکومت بر مردم اگر چه منزلتی عظیم دارد ولی کاری بس دشوار است و در جوانب آن فتنه ها و بلاها و لغزشها و تاریکی های بیکرانی وجود دارد که هرکس  را خدا به خود واگذارد گرفتار آن شود و از صراط مستقیم و راه رستگاری منحرف گردد.وهرکس از آنها برهد به فلاح و رستگاری نائل خواهد شد . خواری و گمنامی دنیا دربرابر عزت و برگواری آخرت گوارا است ولی اگر هدف کسی جاه و جلال دنیوی باشد ،دنیا و آخرت هر دو را از کف خواهد داد ، زیرا عزت و نعمت دنیا موقت و عاریه است و چنین کسی به نعمت و عزت جاودان اخروی نیز دست نخواهد یافت . فرشتگان که به عقل سرشار لقمان پی بردند او را تحسین کردند و خدای تعالی او را موردلطف و عنایت قرار داد و سرچشمه ی حکمت خود را بر لقمان روان ساخت تا سیل حکمت و نور معرفت بر زبان و بیان لقمان جاری گردد. وتشنگان حقیقت رادر خور استعدادشان از زلال معرفت و حکمت خود سیراب سازد و در این میان فرزند برومند لقمان که نظر پدررا به خود معطوف داشته بود ، بیشترمورد خطاب او قرار گرفت گرچه نصایح لقمان بیشتر جنبه عمومی داشت . ادامه مطلب...

|+| ????? ??? ???? مدیر وبلاگ ?? دوشنبه 89/7/12 ???? 8:16 عصر | نظر

یا ابا صالح المهدی ادرکنی

یا صاحب الزمان 

 

سحرخیز مدینه کی می آیی؟....

آثاردعای فرج

1.       فرمایش حضرت ولیعصر (عج):بسیاردعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شمادر آن است

2.     این دعا سبب زیاد شدن نعمتهاست

3.   اظهار محبت قلبی است

4.   نشانه انتظاراست

5.    زنده کردن امر ائمه اطهار (ع) است

6.    مایه ناراحتی شیطان لعین است

7.   نجات یافتن از فتنه های آخر الزمان است

8.   اداء قسمتی از حقوق و آن حضرت است ، که اداء حق هرصاحب حقی ، واجب ترین امور است

9.     تعظیم خداوند و دین خداونداست

10. حضرت صاحب الزمان در حق او دعا می کند

11.    شفاعت آن حضرت در روز قیامت شامل حال او می شود

ادامه دارد


|+| ????? ??? ???? مدیر وبلاگ ?? دوشنبه 89/7/12 ???? 1:51 عصر | نظر

هرکس نماز را سبک شمارد شفاعت ما شامل حالش نمیشود .امام صادق (ع)

شهادت ششمین امام شیعیان جهان

 صادق آل محمد (ص) ، امام جعفر صادق علیه السلام

را به تمام مسلمانان تسلیت عرض می نماییم

چگونه نماز بخوانیم ؟

حماد بن عیسی گفت : در محضر امام صادق علیه السّلام بودم، به من فرمود: آیا می توانی نماز را خوب بخوانی ؟ عرض کردم : چگونه نمی توانم و حال آنکه کتاب حریز را که درباره نماز نوشته شده است ، از حفظ دارم . حضرت فرمود: برای تو ضرر ندارد، برخیز و نمازی بخوان تا من ببینم که چگونه می خوانی .

حسب الامر حضرت رو به قبله ایستادم و شروع به خواندن نماز کردم . تمام نماز را از نظر رکوع و سجود به جای آوردم ، اما حضرت آن را نپسندید و فرمود: نماز را خوب نخواندی . واقعا چقدر زشت است برای مردی که شصت هفتاد سال از عمرش می گذرد و حال آنکه نمی تواند یک نماز کامل با مراعات حدود کامله آن بخواند. من خجالت کشیدم و خود را کوچک دیدم .

عرض کردم : فدایت شوم ، شما نماز را به من تعلیم دهید. پس ، امام علیه السّلام رو به قبله راست ایستادند و دستهای خود را آزاد گذاردند و انگشتهای دست آن حضرت به هم گذارده شده بود و مابین دو قدم آن حضرت از سه انگشت باز، و بیشتر فاصله نداشت و انگشتهای پای خود را رو به قبله کردند و تا آخر نماز هم رو به قبله بود و با تواضع و حضور قلب گفتند: اللّه اکبر و سوره حمد و توحید را با ترتیل (به آرامی و خوبی) خواندند و بعد از تمام شدن سوره توحید، به قدر یک نفس کشیدن صبر کردند. بعد دست خود را بلند کرده تا مقابل صورت بردند و در حالی که ایستاده بودند گفتند: اللّه اکبر و پس از آن به رکوع رفتند و کف دست را به سر زانو گرفتند. انگشتان آن حضرت از هم باز بود. زانو را به عقب دادند، چنانکه پا راست شد و پشت آن حضرت طوری مساوی شد که قطره آبی بر آن می گذاشتند، به هیچ طرفی نمی ریخت . گردن خود را کشیده و سر به زیر نینداختند و چشم را بر هم گذاردند و سه مرتبه به آرامی گفتند: سبحان ربّی العظیم و بحمده.

بعد راست ایستادند و چون خوب ایستادند، گفتند: سمع اللّه لمن حمده و در همان حال که ایستاده بودند، دست را تا مقابل صورت خود بلند کردند و گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده رفتند. دو کف دست را پیش ‍ زانوها، مقابل صورت خود بر زمین گذاردند و انگشتان آن حضرت به هم گذارده شده بود. سه مرتبه گفتند: سبحان ربّی الاعلی و بحمده . اعضای بدن خود را از یکدیگر باز گرفته و بر هم نگذارده بودند (در حال سجده دست را به بدن نچسبانیده و بدن را بر پا نگذارده بودند) و بر هشت موضع بدن خود که به زمین گذارده بودند، سجده کردند که پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا و سر بینی باشد.

بعد از نماز فرمودند: گذاردن هفت موضع در وقت سجده به روی زمین واجب است که پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا باشد. و اما گذاردن بینی بر زمین سنت (مستحب) است و آنها همان مواضع است که خدا در قرآن فرموده است : و انّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا و مسجدها از آن خداست و با وجود خدای یکتا کسی را به خدایی مخوانید. پس از آن سر از سجده برداشتند و وقتی نشستند گفتند: اللّه اکبر و به ران چپ نشسته ، پشت پای راست را بر کف پای چپ گذاردند و گفتند استغفر اللّه ربّی و اتوب الیه و دوباره در حالی که نشسته بودند. گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده دوم رفتند و مانند سجده اول ، سجده دوم را تمام کردند. و در رکوع و سجود هیچ یک از اعضای بدن را بر یکدیگر نگذارده بودند و موقع سجده آرنج دست خود را باز نگاه داشته و به زمین نگذارده بودند. در حال تشهّد خواندن ، انگشتان دست آن حضرت از یکدیگر باز بود و به این کیفیّت دو رکعت نماز خواندند و چون از تشهّد فارغ شدند، فرمودند: ای حماد، این چنین نماز بخوان.

منبع : سایت تبیان 

 


|+| ????? ??? ???? مدیر وبلاگ ?? دوشنبه 89/7/12 ???? 1:9 عصر | نظر

سخنان پندآموز

دوست عزیز جوان و نوجوانم سلام ، آغاز سال تحصیلی جدید را به شما تبریک عرض می نماییم امیدواریم در سال جدید با تلاش هرچه بیشترتان در زمینه یادگیری علم موفق باشید تا در آینده ای نه جندان دور به عنوان آینده سازان ایران اسلامی چشم دشمنان این مرزو بوم را کور و بیش از بیش خوار و ذلیل گردانید .

*بخشی از وصیت نامه امام خمینی (رة) به جوانان و نوجوانان

و از جوانان ، دختران و پسران می خواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را ، ولو با تحمل زحمت و رنج فدای تجملات و عشرتها و بی بندو باریها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمّال بی وطن به شما عرضه می شود ، نکنند؛ که آنان ، چنانچه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخایر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملّت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمی کنند و می خواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان نیمه وحشی نگه دارند .

 دوست خوب و با وفا

ای پسر اول چیزی که پس از ایمان به خدا در طلب آن سعی خواهی کرد دوست با وفا و صالح باشد زیرا که آن مانند درخت خرما باشد ، اگر درسایه آن نشینی تو را سایه افکند و اگر از هیزم آن بخواهی تو را منتفع سازد و اگر از میوه آن بخوری گوارا و پاکیزه می یابی.(لقمان حکیم)

 دوست خوب

مردم هر کدام آرزویی دارند ، یکی مال می خواهد و یکی جمال و دیگری افتخار ، ولی به عقیده من یک دوست خوب از همه ی اینها بهتر است .(سقراط)

دوست صادق

دوست صادق آن است که در غم و شادی ما شریک باشد . خوشبختی ما را دو برابر کند و یک نیمه ی رنجمان را به دوش بکشد.(بایکن)

  دوست بهتر است یا برادر ؟

از کسی پرسیدم دوست بهتر است یا برادر ؟ گفت : دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب می کند.(امیل فاکه)

 اندرز لقمان به فرزندش

لقمان حکیم به پسرش فرمود:فرزند عزیزم ، دنیا دریایی عمیق وژرف است ؛ و افرادی بسیار زیاد در این دریا هلاک شده اند .

پس به یاد داشته باش که :

کشتی خود را در این دریای ژرف ، ایمان به خدا قرار دهی و بادبانش را ، توکل به خدا نصب نمایی و توشه خود را در آن ، تقوای خدای عزو جل قرار دهی .اگر از این دریا نجات یافتی ، به کمک رحمت الهی رسته ای . و اگر هلاک شدی به سبب گناهان خودت به مهلکه افتاده ای.(من لا یحضره الفقیه ، حدیث 2457، ج2 ، ص 282 به نقل از گلچین صدوق ،ص 81)

 با چه کسی همنشین شویم

ابن عباس گفت : به رسول خدا گفته شد : کدام یک از همنشین ها بهتر است ؟

فرمود : کسی که دیدارش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بر علم شما بیفزاید و عملش شما را به یاد آخرت اندازد.(بحار الانوار ،ج1 ،ص 187 )

با این چند شرط جایت در بهشت است

مردی آمد خدمت رسول خدا (ص) وعرض کرد : یا رسول الله 1 من به جز در ماه مبارک رمضان ، روز دیگری را روزه نمی گیرم و به جز نمازهای پنجگانه ی روزانه ، نماز دیگری نمی خوانم و صدقه و حجی برایم نیست و علاوه بر واجبات ، عمل مستحبی انجام نمی دهم ، حالا بفرمایید حال من بعد از مردن چگونه است ؟

تو با من در بهشتی به شرط اینکه :

زبان خود را از دو چیز نگه داری : دروغ و غیبت

دل خود را هم از دو چیز نگه داری : کینه و حسد

و از دو چیز دیگر هم چشم پوشی کنی : حرام و اذیت کردن مسلمان

برگرفته از کتاب کشکول نوجوانان و جوانان

 

 

 

 


|+| ????? ??? ???? مدیر وبلاگ ?? چهارشنبه 89/7/7 ???? 8:36 صبح | نظر

<      1   2   3      >